بسم الله الرّحمن الرّحیم
یکی از نیازهای جامعه امروز ما پاسخگویی علوم اسلامی به شبهات تربیتی مردم است. در مسائل مستحدثه از علومی مثل فقه و کلام و اخلاق اسلامی توقع میرود که با نگاهی واقع بینانه و عامه فهم این مشکلات را حل کنند. این که جامعه امروز ما با دغدغهای مثل حجاب اختیاری از سوی جوانان روبرو میشود، علتش جز این نیست که ما در عرصه فقه تربیتی کم کاری کردهایم. ما میتوانستیم نظام تربیتی خودمان را به گونهای درست کنیم که امروزه به جای این دغدغه از سوی جوانان، شاهد دغدغههایی مثل سربازی امام عصر و یا تلاش برای ساختن جامعهای مهدوی باشیم. ما باید به تربیت کودکان خود بیشتر از پیش اهتمام بورزیم و مسئله تعلیم و تربیت را جدیتر بگیریم. چرا همین جوانان مثلاً وقتی که به حرم امام رضا(علیه السلام) میروند حجاب اجباری را قبول میکنند و اعتراضی ندارند؟ بلکه آن را دوست دارند و مخالف حجاب اختیاری در آن لحظات میباشند؟ علت این است که آنها خودشان را در محضر امام معصوم(علیه السلام) میبینند و در آن لحظه احساس حیا میکنند. حال سوال بعدی مطرح میشود که چرا اینگونه است و چرا این اتفاق میافتد؟ مگر انسان چند روح دارد؟ انسان یک روح و یک جسم بیشتر ندارد. این مسئله به بحث فطرت مشترک و پاک انسانها بازمیگردد. چیزی که ما خیلی وقت است فراموشش کردهایم. فطرت انسان ذاتاً پاک آفریده شده است و اهل بیت(علیهم السلام) را میشناسد. خطای ما حوزویها و دانشگاهیان در این بود که در عرصه تعلیم و تربیت فرزندانمان مسئله فطرت پاک را فراموش کردیم و از اهل بیت(علیهم السلام) برایشان کم گفتیم تا این که تنگه اُحُد تعلیم و تربیت خالی شد و غربیها آمدند و از مردعنکبوتیها و بتمنها گفتند. وقتی شخصیت محوری کودک شد مردعنکبوتی، قطعاً به واسطه تخیل زیاد و تکثر آن، علاقه میانشان پیدا میشود که این علاقه منجر به الگو گرفتن از آن شخصیت پوچ غربی خواهد شد.
ما باید در کودکی برای دخترمان از همه ویژگیهای حضرت زهرا(علیها السلام) میگفتیم تا علاقهای فطری و عمیق میان این کودک و آن حضرت ایجاد شود که حاصلش الگو گرفتن از ایشان باشد. نه اینکه کودک هنوز بعد از طی بیست سال زندگی ایشان را نمیشناسد و حالا با پُتک نصیحتهای دستوری، حجاب حضرت را بر سرش بکوبیم.
پس باید ما نظام فقه تربیتی خودمان را بر اساس فطرت پاک و مشترک انسانها تعریف کنیم که همه به خدا خواهد رسید. و علاوه بر آن، وقتی که شخصیت محوری اهل بیت(علیهم السلام) و حبّ و محبت ایشان در دل کودکانمان قرار گرفت، آن نهال را در سنین بالاتر آبیاری کنیم تا خشک نشود. این آبیاری یعنی تذکری دائم ولی دوستانه به فرزند که هواسش جمع باشد که همیشه در محضر آن معصوم(علیه السلام) و امام زمانش هست. این احساس حضور باعث میشود که دخترمان حتی در غیر از حرم امام رضا(علیه السلام) هم اعتراضی به حجاب اجباری نداشته باشد. عیب فقهای امروز ما در این بود که آمدند به جای ریشه یابی و اصلاح تربیت فرزند، فریاد بر سرش کشیدند و حرام و حلال کردند و باز هم سر این جوان را با گزارههای هنجاری پُر کردند.
این تذکری که دائم و صمیمانه نهال شخصیت محوری اهل بیت(علیهم السلام) را در وجود جوان ما آبیاری میکند، میتواند مناجات باشد. اگر کودکانمان را عادت به خواندن مناجاتها بدهیم میتوانیم رفیق خوبی را به آنها از این طریق معرفی کنیم. کتاب یکی از رفقای خوب است ولی همین رفیق خوب رفقای فراوانی را به کودک و یا جوان معرفی خواهد کرد. اگر هم با مناجاتهای عربی ارتباطگیری سخت است، میشود با مناجاتهای فارسی مأثور از نویسندگان اسلامی ارتباط برقرار کرد. (اگرچه که ارتباط با کلام اهل بیت(علیهم السلام) نه تنها سخت نیست بلکه به فطرت جوانان و نوجوانان هم نزدیکتر است). با حرف زدن دائم با امام عصر(علیه السلام) میشود خیلی از مشکلات تربیتی را حل کرد. اما ما باز هم غافل هستیم چرا که ایشان را طبیبی حاذق، و پدری دلسوز نمیدانیم.
در فقه تربیتی مخاطب شناسی خیلی اهمیت دارد و میشود که نظام فقهی تعلیم و تربیت را بر مبنای حبّ اهل بیت(علیهم السلام)، بنا نهاد و آن را از کودکی به صورت قصه به بچهها گفت تا امروزه شاهد دغدغههایی خلاف دین از جوانان نباشیم. البته که عمل خود ما دین مداران و مدعایان اصلی دینداری هم ملاک است و پدر و مادر باید خودشان در درجه اوّل عامل باشند.
به قلم مصطفی سلیمی موفق باشید
درباره این سایت